اگر مرا تو نخواهی دلم ترا نگذارد ----- تو هم به صلح گرایی اگر خدا بگمارد
هزاران عاشق داری به جان و دل نگرانت ----- که تا سعادت و دولت که را به تخت برآرد
ز عشق عاشق مفلس عجب فتند لئیمان ----- که آنچ رشک شهان شد گدا امید چه دارد
عجب مدار ز مرده که از خدا طلبد جان ----- عجب مدار ز تشنه که دل به آب سپارد
عجب مدار ز کوری که نور دیده بجوید ----- و یا ز چشم اسیری که اشک غربت بارد
ز بس دعا که بکردم دعا شده است وجودم ----- که هر که بیند رویم دعا به خاطر آرد
سلام و خدمت کردم مرا بگفت که چونی ----- مهم مس چه براید چو کیمیا نگذارد
چگونه بادش صورت به وفق فکر مصور ----- چگونه میشود انگور گر کف اش نفشارد
غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)
درود و هزاران درود بر روان پاک و بلندش
طبیبیم حکیمیم طبیبان قدیمیم ----- شرابیم و کبابیم و سهیلیم و ادیمیم
چو رنجور تن آید چو معجون نجاهیم ----- چو بیماران دل آید نگاریم و ندیمیم
طبیبان بگریزند چو رنجور بمیرد ----- ولی ما نگریزیم که ما یار کریمیم
شتابید شتابید که ما بر سر راهیم ----- جهان در خور ما نیست که ما ناز و نعیمیم
غلط رفت غلط رفت که این نقش نه مائیم ----- که تن شاخ درختیست و ما باد نسیمیم
ولی جنبش این شاخ هم از فعل نسیم است ----- خمش باش خمش باش هم آنیم و هم اینیم
غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
معشوقه به سامان شد، تا باد چنین بادا ----- کفرش همه ایمان شد، تا باد چنین بادا
ملکی که پریشان شد، از شومی شیطان شد ----- باز آن سلیمان شد، تا باد چنین بادا
یاری که دلم خستی، در بر رخ ما بستی ----- غمخواره یاران شد، تا باد چنین بادا
هم باده جدا خوردی، هم عیش جدا کردی ----- نک سرده مهمان شد، تا باد چنین بادا
زان طلعت شاهانه، زان مشعله خانه ----- هر گوشه چو میدان شد، تا باد چنین بادا
زان خشم دروغینش، زان شیوه شیرینش ----- عالم شکرستان شد، تا باد چنین بادا
شب رفت و صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد ----- خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا
از دولت محزونان و از همت مجنونان ----- آن سلسله جنبان شد، تا باد چنین بادا
عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد ----- عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا
درویش فریدون شد، هم کیسه قارون شد ----- همکاسه سلطان شد، تا باد چنین بادا
آن باد هوا را بین، ز افسون لب شیرین ----- با نای در افغان شد، تا باد چنین بادا
فرعون بدان سختی، با آن همه بدبختی ----- نک موسی عمران شد، تا باد چنین بادا
آن گرگ بدان زشتی، با جهل و فرامشتی ----- نک یوسف کنعان شد، تا باد چنین بادا
شمس الحق تبریزی، از بس که در آمیزی ----- تبریز خراسان شد، تا باد چنین بادا
از اسلم شیطانی شد نفس تو ربانی ----- ابلیس مسلمان شد، تا باد چنین بادا
آن ماه چو تابان شد، کونین گلستان شد ----- اشخاص همه جان شد، تا باد چنین بادا
بر روح برافزودی تا بود چنین بودی ----- فرّتو فروزان شد، تا باد چنین بادا
قهرش همه رحمت شد، زهرش همه شربت شد ----- ابرش شکر افشان شد، تا باد چنین بادا
از کاخ چه رنگستش وز شاخ چه تنگستش ----- این گاو چو قربان شد، تا باد چنین بادا
ارضی چو سمایی شد مقصود سنایی شد ----- این بود همه آن شد، تا باد چنین بادا
خاموش که سرمستم بربست کسی دستم ----- اندیشه پریشان شد، تا باد چنین بادا
غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
نباشد عیب پرسیدن، ترا خانه کجا باشد؟ ----- نشانی ده اگر یابیم و آن اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی، ز چشم ما نهان باشی ----- تو خود این را روا داری؟ و آنگه این روا باشد
نگفتی من وفا دارم وفا را من خریدارم ----- ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد
بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب ----- دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد
در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من ----- چه باشد ای سر خوبان تنی که از سر جدا باشد
دل من در فراق جان چو ماری سرزده پیچان ----- بگرد نقش تو گردان مثال آسیا باشد
بگفتم ای دل مسکین بیا بر جای خود بنشین ----- حذر کن ز آتش پر کین دل من گفت تا باشد
فرو بسته است تدبیرم، بیا ای یار شبگیرم ----- بپرس از شاه کشمیرم کسی را که آشنا باشد
خود او پیدا و پنهان است جهان نقش است و او جان است ----- بیندیش این چه سلطان است مگر نور خدا باشد
خروش و جوش هر مستی ز جوش خم می باشد ----- سبکساری هر آهن ز تو آهن ربا باشد
خریدی خانه دل را، دل آن توست، می دانی ----- هر آنچ هست در خانه از آن کد خدا باشد
قماشی که آن تو نبود برون انداز از خانه ----- درون مسجد اقصی سگ مرده چرا باشد
مسلم گشت دلداری ترا ای تو دل عالم ----- مسلم گشت دلداری ترا وان دم ترا باشد
که دریا را شکافیدن بود چالاکی موسی ----- قبای مه شکافیدن ز نور مصطفی باشد
برآرد عشق یک فتنه که مردم راه که گیرد ----- به شهر اندر کسی ماند که جویای فنا باشد
زند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران ----- ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیم ما باشد
خمش کوته کن ای خاطر که علم اول و آخر ----- بیان کرده بود عاشق چو پیش شاه لا باشد
غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
یار ما دلدار ما، عالم اسرار ما ----- یوسف دیدار ما، رونق بازار ما
بر دم امسال ما عاشق آمد پار ما ----- مفلسانیم و تویی گنج ما دینار ما
کاهلانیم و تویی حج ما پیکار ما ----- خفتگانیم و تویی دولت بیدار ما
خستگانیم و تویی مرهم بیمار ما ----- ما خرابیم و تویی از کرم معمار ما
دوش گفتم عشق را ای شه عیار ما ----- سرمکش منکر مشو برده ای دستار ما
پس جوابم داد او که از توست این کار ما ----- هر چه گویی وا دهد چون صدا کهسار ما
گفتمش خود ما کهیم این صدا گفتار ما ----- زانک که را اختیار نبود ای مختار ما
گفت بشنو اولا شمه ای ز اسرار ما ----- هر ستوری لاغری کی کشاند بار ما
گفتمش از ما ببر زحمت اخبار ما ----- بلبلی مستی بکن هم ز بوتیمار ما
هستی تو فخر ما هستی ما عار ما ----- احمد وصدیق بین در دل چون غار ما
می ننوشد هر می ای مست دردی خوار ما ----- خور ز دست شه خورد مرغ خوش منقار ما
چون نچسبد در لحد قالب مردارما ----- رسته گردد زین قفس طوطی طیار ما
خود شناسد جای خود مرغ زیرکسار ما ----- بعد ما پیدا کنی در زمین آثار ما
گر به بستان بی تو ایم خار شد گلزار ما ----- ور به زندان با توایم گل بروید خار ما
گر در اتش با تو ایم نور گردد نار ما ----- ور به جنت بی توایم نار شد انوار ما
از تو شد باز سپید زاغ ما و سار ما ----- بس کن و دیگر مگو که این بود گفتار ما
غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :57299
بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر بازدید کنندگان ارجمند! دماوند هستم مدیر وبلاگ، خدمت شما خیر مقدم عرض میکنم به مناسبت ورود حضرتعالی به وبلاگ شعر و ادب و هنر ایران زمین. این وبلاگ کاملا شخصی است و صرفا برای انتشار اشعار و آثار بزرگان شعر و ادب و هنر ایران زمین میباشد با نظرات سازنده و مفید خود ما را در بهتر کردن وبلاگ یاری بفرمایید. نقل و برداشت از مطالب وبلاگ فقط با ذکر نام منبع مجاز میباشد. ضمنا یادآور میشود که این وبلاگ با هیچ سازمان و اداره ای همکاری و ارتباط ندارد. با تشکر دماوند مدیر وبلاگ شعر ایرانی.
فایز دشتی [72]
موتور سنگین [54]
شعر و موسیقی [137]
ایران لینک باکس [34]
وبلاگ شعر ایرانی در بلاگفا [108]
وبلاگ ایران ما [69]
[آرشیو(7)]
ورود اعضای وبلاگ
یادآوری رمز عبور
ارتباط مستقیم با مدیر وبلاگ