آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند ----- بر جای بد کاری چو من یکدم نکوکاری کند
اول ببانگ نای و نی آرد بدل پیغام وی ----- وانگه بیک پیمانه می با من وفاداری کند
پشمینه پوش تند خو کز عشق نشنیدست بو ----- از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او ----- نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام ----- گفتا منش فرموده ام زان تا با تو طراری کند
چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنان ----- سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند
زان طره پر پیچ و خم سهلست اگر بینم ستم ----- از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند
با چشم پر نیرنگ او حافظ مکن آهنگ او ----- کان طره شبرنگ او بسیار طراری کند
غزل از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
شاعر بزرگ غزلسرای ایران زمین
درود و هزاران درود بر روان پاک و بلندش
صلاح از ما چه میجوئی که مستان را صلا گفتیم ----- بدور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
در میخانه ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود ----- گرت باور بود ورنه سخن این بود و ما گفتیم
من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن ----- بلایی کز حبیب آمد هزارش مرحبا گفتیم
اگر بر من نبخشائی پشیمانی خوری آخر ----- بخاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم
قدت گفتم که شمشادست، بس خجلت ببار آورد ----- که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم
جگر چون نافه ام خون گشت و کم زینم نمی باید ----- جزای آنکه با زلفت سخن از چین خطا گفتیم
تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار در نگرفت ----- ز بد عهدیّ گل گویی حکایت با صبا گفتیم
غزل از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
شاعر بزرگ غزلسرای ایران زمین
درود و هزاران درود بر روان پاک و بلندش
ساقیا برخیز و در ده جام را ----- خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می برکفم نه تا ز بر ----- بر کشم این دلق ارزق فام را
گر چه بد نامیست نزد عاقلان ----- ما نخواهیم ننگ و نام را
باده در ده چند ازین باد غرور ----- خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سینه نالان من ----- سوخت افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود ----- کس نمیبینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوشست ----- کن دلم یکباره برد آرام را
ننگرد دیگر بسرو اندر چمن ----- هرکه دید آن سرو سیم اندام را
صبر کن حافظ بسختی روز و شب ----- عاقبت روزی بیابی کام را
غزل از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی شاعر بزرگ غزلسرای ایران زمین
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
دل از من برد و روی از من نهان کرد ----- خدا را با که این بازی توان کرد
چرا چون لاله خونین دل نباشم ----- که با ما نرگس او سر گران کرد
شب تنهائیم در قصد جان بود ----- خیالش لطفهای بیکران کرد
کرا گویم که با این درد جانسوز ----- طبیبم قصد جان ناتوان کرد
بدانسان سوخت چون شمعم که بر من ----- صراحی گریه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقتست ----- که درد اشتیاقم قصد جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت ----- که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی ----- که تیر چشم آن ابرو کمان کرد
غزل از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی شاعر بزرگ غزلسرای ایران زمین
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی ----- تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
غزل از خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی شاعر بزرگ غزلسرای ایران زمین
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها ----- که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت ----- گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
درود و صد درود بر روان پاک و بلندش
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ----- ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :57297
بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر بازدید کنندگان ارجمند! دماوند هستم مدیر وبلاگ، خدمت شما خیر مقدم عرض میکنم به مناسبت ورود حضرتعالی به وبلاگ شعر و ادب و هنر ایران زمین. این وبلاگ کاملا شخصی است و صرفا برای انتشار اشعار و آثار بزرگان شعر و ادب و هنر ایران زمین میباشد با نظرات سازنده و مفید خود ما را در بهتر کردن وبلاگ یاری بفرمایید. نقل و برداشت از مطالب وبلاگ فقط با ذکر نام منبع مجاز میباشد. ضمنا یادآور میشود که این وبلاگ با هیچ سازمان و اداره ای همکاری و ارتباط ندارد. با تشکر دماوند مدیر وبلاگ شعر ایرانی.
فایز دشتی [72]
موتور سنگین [54]
شعر و موسیقی [137]
ایران لینک باکس [34]
وبلاگ شعر ایرانی در بلاگفا [108]
وبلاگ ایران ما [69]
[آرشیو(7)]
ورود اعضای وبلاگ
یادآوری رمز عبور
ارتباط مستقیم با مدیر وبلاگ